وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

مرداد 1401

وقتی مامانی همراهمون نیست منم دارم رانندگی میکنم و اصرار دارین هر دو جلو باشین و اهورا خوابش میبره واقعا هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم فقط خوبیش این بود سرکوچه خوابت برد و زود رسیدیم خونه جوجه ی بازیگوش من ممنون از دوست و همکار عزیز خانم احدی که خیلی زحمت کشید و با کلی هدیه حال و هوای بچه ها عالی شد ممنونم از آرزوی عزیزم، چون این دستبند برام خیلی باارزشه عکسشو میذارم  شاه پسر من بعد از سلمونی جوجه ی من در حال خرید کردن برای مامانش وقتی مامان آدم همه جوره پایه باشه ...
31 مرداد 1401

دهم مرداد

عزیزانم،دلبندانم همیشه بدانید یک نفر هست که دنیایش را، همه هستی و رویایش را به شکوفایی احساس شما پیوند زده، دلم میخواهد تک تک لحظه ها را باشما و در کنار شما خوشبخت زندگی کنم سعی میکنم هر روز مادری مهربان تر باشم این روز یک تلخ ترین روز زندگی مامان سپید بود نمیدونین چقدر حالم بده این عکس ها ماله وقتیه که در خواب ناز بودین و من همیشه در کنار شما و مراقب شما بودم، خیلی دوستتون دارم و بدونین بزرگترین آرزوم بودن در کنار شماهاست، امیدوارم بزرگ شدنتون آقا شدنتون رو ببینم قرارمون این بود اینجا از خوبی ها و زیبایی ها بنویسیم از این به بعد سعی میکنم فقط ثبت کننده خاطرات شیرین باشم براتون ...
10 مرداد 1401
1